مشغوليت
خيلي وقته كه به دلخواهم هيچ ننوشتم. خيلي وقته كه اصلا چيزي ننوشتم. هر روزه انبوهي سوژه مييابم و ليك وقتي براي ثبتشان نيست. ميماند و از ياد ميرود يا تاريخ مصرفش منقضي ميشود. بيش از هر زمان ديگري در عمرم مشغول و پرمشغلهام. گويي از زندگي به كار پناه برده باشم، كار ميكنم كه زندگي از ياد ببرم! نتيجه چه خواهد بود؟ حتي خدا هم نميداند!
تنها تفريحم شده كوهستان با دوستان و خواندن نوشتههاي دوستان در گوگلستان (همان گوگل ريدر خودمان!). كاش ميشد از آن طريق كامنت هم گذاشت. هم اينكه نويسنده بداند مطلبش خوانده شده -كه خوش ميدانيد لذتي است- و هم كرمي است كه به جان آدمي ميافتد آنگاه كه حرفي براي گفتن و نكتهاي براي افزودن دارد ليك دستش كوتاه!
روزمرههايم سر به فلك كشيده. خبرهاي گونهگونم فراوان است. دعا كنيد وقت براي نوشتن نيابم كه بعيد نيست انبوهي مهملات و لاطائلات از زمين و زمان بر مرورگرتان ظاهر سازم؛ آنهم بدون اجي مجي لاترجي!
--
از سر كار بلاگيدن هم حاليدني دارد!
برعکس دعا می کنیم بتونید بنویسید ما هم بخونیم و و حالشو ببریم شما هم لذتشو ( به زعم خودتون)ا
ReplyDelete:))
با همون كوهستان خوش باش! از وبلاگستان بهتره!!!
ReplyDelete