بدشگون
استعلام قيمتي به شركت فلاني فكس كرديم با هزاران زحمت؛ هر بار كه شماره تلفن/ فكسشان را ميگرفتيم، پس از فشردن هفتمين رقم، ارتباط برقرار ميشد و هر بار از يك شركت گوشي را برميداشتند (عجيب اينكه هميشه هم شركت ميافتاد نه منزل مسكوني و...!) تا بلاخره شماره را گرفتيم و فكس ارسال شد.
چند ساعت بعد براي ارسال جواب فكس تماس گرفتند و صفحهي اول تا عنوان نامه پرينت گرفته شده بود كه فيوز پيش از كنتور ورودي برق ساختمان پريد. پس از اتصال مجدد برق، فكسمان پيغام داد كه به دليل مشكل به وجود آمده در برق دستگاه، فكسهاي موجود در حافظه پاك شده است!
ديروز تماس گرفتم با آن شركت كه فكس كذا را دوباره ارسال نمايند و مسئولش نبود. امروز صبح مجدد زنگ زدم و فكس را دوباره ارسال نمودند و اين بار تازه كاغذكش چند سانتي از كاغذ را درون كشيده بود كه به كل برق منطقه رفت!
حال در گرماي خاموشي كولر گازي پشت ميز سوت و كورم نشستم و در انديشهي آن فكس بدشگون، بر روي كاغذ يادداشتي، اين مطلب را دست نويس ميكنم.
--
گويند عدو سبب خير ميشود به خواست خدا و راست است! اگر به لطف شگون آن فكس نبود، هيچ فرصتي براي نوشتن نمييافتم!
اونهم چه خیری؟؟؟
ReplyDeleteچرا ای میل نمی زنند
ReplyDelete:))
ما اصفهانی هستیم شما که گویا بدترید !!!!1
ReplyDeleteدو قرون خرج کنید یه فکس بخرید !!!1
بی اجازت خانقاهمون را با پژ آراستیم
گو آن برادر ! گو آن
ReplyDelete(Go on)
آقا ما هم دیدیم این صحنرو ! اتفاقن همین امشب هم دیدم . جالب بود ، یک دختر خانمی رو گرفته بودن که دوستش داشت اصرار میگرد من رو هم ببرید ! میگفتن نه فقط اونو میبریم .
کلی فکر کردم و متوجه نشدم منظور چی بود ؟ در هر دو حالت تنها چیزی که به ذهنم رسید جز عقده بازی و بوقی! بازی معموران مهرورز نمیتونست باشه .
عجیبه ! در بد ممکلتی و مخمسه ای افتادیم .
در جمع یکی از دوستان که تهیه کننده ی یکی از بخشهای مذهبی سازمان صدا و سیما بود نشسته بودیم ، میگفت بخشنامه شده که کلمه ی "عزیزم" اجازه ی پخش نداره ! در حقیقت مجوز استفاده و لا استفاده ی کلمات نیز صادر می شود توی این مملکت . حالا مادری به فرزندش خردسالش چه بگوید ؟
چطوری فدات شم؟
عزیزم چه مشکلی داره ؟ هیچ فرزندی به مادرش نگوید عزیزم ! پس این همه تاکید در قرآن که جز این ، تاکید بر روی هیچ رابطه ی دیگری تاکید نشده ، هیچ ؟
به کجا چنین شتابان ؟