كوهنوردي
به تماشاي اخبار نشسته بودم. احساس كردم چيزي به گوشم چسبيده، دست كشيدم و تكه پوستي از آن كندم و اين گمان كه شايد خراشي برداشته و خود بيخبر. حواسم را به دوباره به اخبار سپردم. قطره آبي از گوشم جاري شد. دست كشيدم و تازه فهميدم داستان چيست. گوشم از شدت و حدت آفتاب تاول زده بود و بياطلاع آن را تركانده بودم. كلاه نقاب دار جوابگو نيست و گوشها را پوشش نميدهد، بايد براي كوهنوردي يك كلاه زبلخاني بخرم!
-
ديروز پس از هفت هشت ماه با يكي از دوستان و دو تا از دوستانش به كوهستان زديم. مسير را ميگويم تا آنهايي كه اهل مسيرند به ارزش كار پي ببرند: نقطهي آغازمان دربند بود و صعود به شيرپلا، از آنجا دامنهي كوه را به سمت مخالف سرازير شديم و از دره و دشت ميان دو قلهي شيرپلا و كولكچال گذشتيم و از كولكچال بالارفتيم. خط الراس را با بادهاي بيامانش گذرانديم و به اردوگاه كولكچال سرازير شديم و نهايتا از كولكچال پايين آمديم و نقطهي پايانمان پارك جمشيديه بود! با احتساب دو-سه ساعتي كه ميان راه استراحت كرديم، برنامهمان ده ساعتي طول كشيد و بيتعارف بگويم ديگر نايي به وجودم نمانده بود!
-
تصور كنيد: در اولين روز تيرماه كه بلندترين روز سال و در زمرهي گرمترين روزهاست، درحالي كه از ميان درهاي كه وسطش رود كوچكي است ميگذريد و ناگاه با يخچالي طبيعي روبرو ميشويد كه زير شعلهي آفتاب، آخرين روزهاي خود را طي ميكنيد. از تمام رودخانهاي كه احتمالا در زمستان يخ زده بود، تنها هفت-هشت متري از آن باقي مانده بود. از زير آن رد شديم و با دهاني باز به بالا گرفته، قطرهقطرههاي يخ را كه از سقف آب ميشد و ميچكيد، ميخورديم. گمانم اين طبيعيترين آبي بود كه در طول زندگيام خوردهام!
-
فرصت ندارم براي بيش نوشتن، جايتان خالي، بيمقدار خسته شديم و ليك بيمقدار لذتبخش بود!
چه صفایی! جای ما خالی
ReplyDeleteآخ جون کوهنوردی ... دوست می دارم ... خیلی وقته این سعادت نصیبم نشده این تیپی برم . یعنی ببرنم ...
ReplyDeleteالان حسودی مه ...
ولی جای ما به کل خالی نباشد
ReplyDeleteکه اصلا حس انجام چنین کار مشکلی را نداریم!!!!!
از ساز و آواز چه خبر
ما که کلی خبط کردیم در میهن بلاگ وبلاگ ساختیم برادران میهن بلاگ هم نامردی نکرده یک شب از خوابیدن ما سو استفاده کرده ، فرطی حذفش کردند رفت و ما را در غم از دست دادن وبلاگ گریان و سوزلان با سه تار رهایمان کردند
آخ ! غول حسادت ما رو از خواب بیداری کردید!من فقط تا شیرپلا رفتم از اون ورم پارک جمشیدیه
ReplyDelete:))
همیشه خوش باشید و به جای ما هم از طبیعت زیبا و دل انگیز کوهستان استفاده کنید
بعد از پائین اومدن از کوه با وجود همه خستگی ها یک حس اعتماد به نفس عجیبی به آدم دست می ده