سرانجام ديروز با مرج به سازستان رفتيم و به تجربهي چند سالهي او و راهنماييهاي فروشندهي جوان و خوشخو، «سپهر» را برگزيديم.
پ.ن.
حتي نميدانم ساز را چگونه بايد در دست بگيرم! آغازي از نو، صفر مطلق، و اين چندان ساده نيست!
Bookmarks: Del.icio.us -- Balatarin --
مبارک باشد
ReplyDeleteخشگ چوبی خشگ سیمی خشگ پوست
ازکجا می آید این؟ آوای اوست
سلام
ReplyDeleteصفر مطلق چندان هم سخت نیست و البته چندان هم ساده."چنان که پس از بوسه بی آنکه دهانم را پاک کنم شعرم را سروده ام"
خیلی مبارکه
ReplyDeleteخیلی هم زیباست اسمش هم برازنده است
:)
وقتی دستش بگیری می فهمی که صفر مطلقی وجود نداره!ا
آرزوی موفقیت
اولین آهنگی که زدی باید قول بدی بزاری اینجا ما هم گوش بدیم
قول؟
اين اندازه خودم رو صاحب صلاحيت مي دونستم. خيلي ممنون كه اشتباه بيرونم آوردين. شما هم اين نخود تازه رو ببخشيد. عرض كرد كه تازگي چفت دهنش رو ور كشيده.
ReplyDeleteبذاريد به حساب نخودي بودن دل و عقلش
ممنون كه بهم سر زدين.
موفق باشيد
پ.ن.
دفعه ي بعد كه خواستيد از سازتون عكس بگيريد بذاريد اون يكي كنج اتاق. با كامپيوتر تضاد جالبي مي سازه.
شما لطف دارید
ReplyDelete:)
پژي جون، اين يه نخود بي عقل بي چاك دهن بيشتر نيست. حالش هم بده. عينهو يه كنده ي پوسيده كه روش نفت ريختن منتظر يه جرقه است كه منفجر بشه. آهسته تر از كنارش قدم بردار. مبادا آتش به دامنت بيفته.
ReplyDeleteگفتم كه، وقتي هم چيزي ميگه بذار به حساب بي عقليش و به دل نگير.
خوش باشي.
پ.ن.
پر رو هستم. بازم ميام
دلم چنین آغازی میخواهد !!!حیف که آنقدر دورم که همه چیز برایم رویاست !!!
ReplyDelete