Wednesday, January 20, 2010

اشتباه نه، افتضاح!

نوزادش هنوز یک ماهه هم نشده، هنوز طعم شیرینی پدرشدن را که با چه ذوق و شوقی از بهترین شیرینی فروشی محل خریده بود، از یاد نبرده، هنوز هر که می‌رسد تبریکش می‌گوید و حال اینکه او نیازش تسلیت است!
-
همسرش همچون بسیاری زنان دیگر پس از اولین زایمان دچار افسردگی پس از زایمان می‌شود؛ چیزی که عمده‌ی مادران لااقل یک بار تجربه‌اش کرده‌اند. مرد او را پیش روانپزشک میبرد و پزشک دارویی به اشتباه تجویز می‌کند. مادر جوان داروها را مصرف می‌کند و به کما می‌رود. به همین سادگی!
بیش از دو هفته است که مادر جوان در کماست و نوزادش محروم از سینه‌ی پرشیر و گرمای وجود مادر. پدر جوان حیران از مصیبتی که پس از موهبتی بر سرش آمده سیاه‌پوش است. بیمارستان اعلام کرده اگر تا دو روز دیگر به هوش نیاید، دستگاهها را از وی جدا خواهند کرد. آری، بیمارستان خدایی می‌کند و دو روز بیشتر به یک زن مهلت حیات نمی‌دهد!
-
این یک داستان ساختگی نیست، اتفاقی است که در پایتخت شانزده میلیونی ایران حادث شده. زلزله‌ی هشت ریشتری نه اینکه فاجعه نباشد، ولی رسم طبیعت است؛ فاجعه در واقع هم اینهاست.