Saturday, May 10, 2008

دیده

دیده‌هایش دلتنگ بوسه‌هایم...
بوسه‌هایم دلتنگ دیده‌هایش...

پ.ن.
بنایی تموم نشده ولی کمابیش در صحنه حاضر خواهم بود!

2 comments:

  1. چه خوب
    بابا دلمون پوسید! شما سومین دوست وبلاگی بودید که به بهانه کار تصمیم به ننوشتن گرفتید من هم گفتم نکنه خبریه من هم ننویسم از مد عقب نیافتم نه که خیلی هم می نوشتم!!ا
    :))
    اما خیلی خوشحال شدم دیدم اینجا دوتا پست هست که من نخوندم
    آقا این اوستا بنا ها وقتی میاند تو خونه دیگه نمی شه بیرونشون کردخیلی پیله اند !ا
    :))
    امید که هیچوقت هیچ کی دلتنگ نشه

    ReplyDelete