لینک
خیلی وقته که بلاگرولینگ برام پیلتره و نه تنها دسترسی به داشبوردم در این سایت ندارم، که حتی لینکهای به روز شده رو هم نمیبینم. از سویی از زمانی که با گودر عزیز آشنا شدم و به جمع فیدخوانان پیوستم، عملا احساس نیازی هم بهش نمیکنم.
اما دو تا موضوع همیشه روی اعصابم بود:
1- دوستان عزیزی که لینکم میکردند ولی من نمیتونستم لینکشون کنم و این برام مایهی شرمندگی بود.
2- نه اینکه خودم لینکهای دوستانم رو توی وبلاگم نمیدیدم -حتی با این فرض که این محدودیت فقط برای خودم باشد- همیشه حسی از بیمعرفتی دستم میداد و شاید حتی تنهایی.
خلاصه که مدتها به همان دلیل همیشگی که دوستان به بالابودن کالیبر! تعریفش میکنند تنبلیام میآمد بنشینم و لیست لینکهایم را به صورت دستی و بیمنت بلاگرول از نو درست کنم تا بلاخره دیشب که از نگرانی و دلگرفتگی برای دوستی عزیز، بیخواب شده بودم -سؤاستفاده از سؤاحوال!- شاخ غول را شکستم و اولین قدمها را برداشتم و تعدادی از لینکهای دوستان جدید و قدیم را افزودم. بعدش هم دست به دامن اولتراسرف شدم و صفحهی وبلاگ خودم را بیسانسور دیدم! -عجب حکایتی داریم با این پیلتراسیون احمقانه!- و پس از مدتها لینک دوستانم را از نظر گذرانیدم! خلاصهی کلام که به زودی زود تمامی لینکهای پیشین را نیز خواهم افزود.
و اما بهانهی اصلی این نوشته؛ تا آنجایی که حافظهام یاری کرد، دوستان جدیدی که لینکم کرده بودند را به لیست افزودم ولی چندان به حافظه نمیتوان دل بست. اگر احیانا کسی را از قلم انداختم، خود بر سرم منت نهد و یادآوری کند و خیالش راحت که هیچ گمان نخواهم برد "واه واه! چه پر مدعا!" -به عادت توییت و فرندفید که شدیدا گرفتارم کردهاند: اسمایلی غمزه و عشوه و افادههای طبق طبق!-
یک سال پیش و پس از آن شکست تلخ و سنگین عشقی که همه ارکان زندگیام را کن فیکون کرد، بهترین دوستان و همدلانم را در همین وبلاگستان پیدا کردم، کسانی که تلخیهایم را بزرگوانه خواندند و مهربانانه پندم دادند و حمایتم کردند. از کسی نام نمیبرم که تک تک عزیزانم خود به خوبی میدانند خوبیهای خویش را و بدانند که پژ قدرناشناسی نمیداند.
ختم کلام؛ دوستی و همدلی برترین چیزی بود که از وبلاگ و وبلاگنویسی نصیبم شده است و هیچ برتر از این نمیشناسم.
سپاس
پژ
اما دو تا موضوع همیشه روی اعصابم بود:
1- دوستان عزیزی که لینکم میکردند ولی من نمیتونستم لینکشون کنم و این برام مایهی شرمندگی بود.
2- نه اینکه خودم لینکهای دوستانم رو توی وبلاگم نمیدیدم -حتی با این فرض که این محدودیت فقط برای خودم باشد- همیشه حسی از بیمعرفتی دستم میداد و شاید حتی تنهایی.
خلاصه که مدتها به همان دلیل همیشگی که دوستان به بالابودن کالیبر! تعریفش میکنند تنبلیام میآمد بنشینم و لیست لینکهایم را به صورت دستی و بیمنت بلاگرول از نو درست کنم تا بلاخره دیشب که از نگرانی و دلگرفتگی برای دوستی عزیز، بیخواب شده بودم -سؤاستفاده از سؤاحوال!- شاخ غول را شکستم و اولین قدمها را برداشتم و تعدادی از لینکهای دوستان جدید و قدیم را افزودم. بعدش هم دست به دامن اولتراسرف شدم و صفحهی وبلاگ خودم را بیسانسور دیدم! -عجب حکایتی داریم با این پیلتراسیون احمقانه!- و پس از مدتها لینک دوستانم را از نظر گذرانیدم! خلاصهی کلام که به زودی زود تمامی لینکهای پیشین را نیز خواهم افزود.
و اما بهانهی اصلی این نوشته؛ تا آنجایی که حافظهام یاری کرد، دوستان جدیدی که لینکم کرده بودند را به لیست افزودم ولی چندان به حافظه نمیتوان دل بست. اگر احیانا کسی را از قلم انداختم، خود بر سرم منت نهد و یادآوری کند و خیالش راحت که هیچ گمان نخواهم برد "واه واه! چه پر مدعا!" -به عادت توییت و فرندفید که شدیدا گرفتارم کردهاند: اسمایلی غمزه و عشوه و افادههای طبق طبق!-
یک سال پیش و پس از آن شکست تلخ و سنگین عشقی که همه ارکان زندگیام را کن فیکون کرد، بهترین دوستان و همدلانم را در همین وبلاگستان پیدا کردم، کسانی که تلخیهایم را بزرگوانه خواندند و مهربانانه پندم دادند و حمایتم کردند. از کسی نام نمیبرم که تک تک عزیزانم خود به خوبی میدانند خوبیهای خویش را و بدانند که پژ قدرناشناسی نمیداند.
ختم کلام؛ دوستی و همدلی برترین چیزی بود که از وبلاگ و وبلاگنویسی نصیبم شده است و هیچ برتر از این نمیشناسم.
سپاس
پژ
مبارکا
ReplyDeleteفائق آمدن بر کالیبراسیون کار هر کسی نیست!
من هم بلاگرولینگ کلافهام کرد و حذفش کردم. اما این کار را هنوز نیاموختهام ولی ریدرخوانی دارم و بروز شدن دوستان را آنجا میبنینم
ReplyDeleteاینجاست که میگند عدو شود سبب خیر...ا
ReplyDeleteختم کلامت خیلی شیرین بود
:)
سلام .. خوشبختم ..!
ReplyDelete