Friday, May 18, 2007

تقويم تاريخ

[اِِاِاِ...كي برد رو چي كار داري؟ خوب بابا چيزي نمي گم! گفتم نمي گم ديگه! باشه!]
- اصلا نپرسيد كجام كه به هيچ وجه نمي تونم بگم،نه اين كه نخوام، اين نمي‌ذاره!
[اِ...من كه چيزي نگفتم! تو از كجا مي دوني من چي مي خواستم بگم؟ دستم رو ول كن!]
- عرضم به خدمتتون كه امروز بيست و هشتم ارديبهشت ماه هزار و سيصد و هشتاد و شش، مصادف است با هيژدهم مي دوهزار و هفت ميلادي و روز مانتره سپند از ماه ارديبهشت سال سه هزار و هفتصد و چهل و پنج ديني زرتشتي.
[باز دوباره چي شد؟ آخه چرا نمي ذاري كارم رو بكنم؟... تاريخ جهوديش رو نگفتم كه داغ بكنيد! ...خداييش؟ يعني اگر نگم اجازه‌ي پابليش كردنش رو نمي‌دن؟؟ مگه وزارت ارشاده؟! ...خيلي خوب! مي‌گم!]
- و همچنين يكم جمادي الاول هزار و چهارصد و بيست و هشت هجري قمري
[خوب شد! راضي شدي! حالا ديگه ولم كن!]
- امروز يه چند تا مناسبت داره كه يكي يكي خدمتتون عرض مي‌كنم، اول از همه امروز روز نسبتا جهاني بزرگداشت حكيم عمر خيام نيشابوريه كه...
[آی هوار! یکی من رو از دست این زبون نفهم نجات بده!... آخه مگه گناه اون هم گردن منه؟... به من چه كه اهل خمره و خمّاري بوده!... اصلا میدونی چیه؟ خايـَ.... آهان! خانوادش راضي بودن، مي‌گساري كرده! تا کور شود هر آن که نتواند دید!]
- و نيز امروز را روز اسناد ملي نام نهادند كه خدا را شكر بي خطره!!
[به تو تيكه مي‌اندازم؟ خوب معلومه كه به تو تيكه مي اندازم! اذيت مي‌كني، اذيت مي‌كنم!]
- همچنين امسال چون مصادف شده با هيژده مي، روز جهاني موزه و ميراث فرهنگيه و مي‌تونيد به هر كدوم از موزه‌هاي كشور كه خواستيد تشريف ببريد مجاني، چون بنده پول بليطش رو حساب كردم!
[يه جو مرام داشته باش و ضايع نكن! آدم كه نيستي! ولي اگه يه خورده آدميت داشته باشي بد نميشه وا!]
- البته بعضي سالها هم اين روز مصادف ميشه با هفدهم مي كه روز جهاني ارتباطاته كه چون بازار بگير بگير داغه و ماهواره و فيل‌خيس و اينها، همون بهتر كه روز موزه و ميراث فرهنگي باشه!
[آآآ...عتيقه خودتي‌ها! يه كاري نكن اين دم آخري يه پس بزنمت! بذار اين دو سه ساعت هم به خوبي و خوشي تموم شه و بعدش هردومون خلاص! یعنی من خلاص و تو پلاس!]
- و البته امروز مناسبتی دیگر هم دارد که شاید هیچ کم از اینهایی که گفتم نداشته باشد. (اِهِم!) امروز، خجسته زادروزه... (...!!!)
[صداي بابات رو در مياري؟! خب مامانت! اَاَاَه... يعني بي پدر و مادري؟! از زير بته دراومدي؟!!... همينه ديگه بی جنبه‌اي! منو باش فکر می کردم تو کی هستی... اونو كه اصلا ولش كن، نمي‌گم، هیچم نمی‌گم... آره جون تو! حالا خوبه جا به جا گفتن که وجود من و امثال من هزاري از تو شریف تره... نه دیگه! همینی که گفتم... خوب خودتو نشون دادی، خوب!]
- خوب اين هم از تقويم تاريخ امروز. چكار كنم هيچ چيز ديگه اي نميتونم بنويسم، هر چي بخوام بنويسم اين غول تَشَم…
[آي آي آي... نامرد ... خوب نازن... خوب نا هر چي... دستم شكست... نه خير من ممنوعه نگفتم... کی گفته غول تشم ممنوعه است؟... دروغ مي گم؟ همش وايسادي اينجا هيس هيس مي كني... آره جون تو، ماموري و معذور... راست میگی كارت شناساييت رو ببينم؟ حکم ماموریت داري؟...
- لعنت بر شيطون... هه هه! رفيق اسبق ايشون!!
[غلط كردم، غلط كردم!... هرچي تو بگي! ...باشه، باشه، شكر خوردم!... اوهوي! پر رو نشو ديگه!]
- واقعا به خاطر اين همه آشفتگي در نوشتار پوزش مي‌خوام ولي باور كنيد، باور كنيد، اگر نَرّه خري مثه...
[دِ آخه کلافم کردی! آبروم رو پيش اين دو تا دونه خواننده‌اي كه دارم بردي! اصلا میدونی چیه؟ میخوام حالتو بگیرم... یه کاری می کنم که خدا بکندت مسئول مستراح جهنم!... خودت کور خوندی! به خط بريل! من بینای بینا خوندم و مي‌خونم! خواهیم دید!]
- من الان هنوز به دنیا نیويويو...
[نه،نه،نه،نه... تو اينكارو نميكني... جلو نيا و گرنه هر چي ديدي از چشم خودت ديدي... گفتم جلو نیا... من اخطار کردما... نگی نگفتی‌ها... باشه! اِاِاِ... اون حوريه رو نيگا، بد مصب عجب دافيه!... (شترق!... گرومب!...) بدبخت نديد بديد! اگه فقط يه بار مي‌رفتي پاساژ... ديگه اينطور ضايع گول نمي‌خوردي!!]
- آخيش!... راحت شدم!... اين يارو فرشته است! يعني بود! به فرمان خدا مواظبه كه مبادا من چيزي از اسرار الهي فاش كنم! بهش گفته بودم كه كورخونده ولي باورش نمي‌شد! مي خواست مهر سكوت بر لب من بزنه! زكي!... بيچاره ريش هم نداره كه به ريشش بخندم! القصه... من تا يكي دو سه ساعت ديگه قراره به دنيا بيام و الان هم هم هم...

7 comments:

  1. اجازه بديد اين بار اولين كامنت از خودم باشه و شرح يك توضيح مختصر.
    اين مطلب در حقيقت محصول سه سال پيشم است. زماني كه دل و دماغي براي شيطنت و به قول دوستي طنزيم داشتم! بد نديدم در اين روز (كه البته روز خاصي هم نيست!) دستي به سر و رويش بكشم و دوباره به خورد ملت بدهم! البته به شدت بعيد مي‌دانم جز يك نفر، كسي ديگر آن را خوانده باشد!
    الخصلاصه، آش كشك پژته، بخوري پاته، نخوري پاته!

    ReplyDelete
  2. این همه گفتی که بگی تولدته!!! مبارک باشه اقا پژمان!

    ReplyDelete
  3. فکر کنم تا الان دیگه اومده باشی
    :)
    پس خوش اومدی و قدم رنجه کردی اونهم با چه نبردی !ا
    خیلی روز مهمی اومدی ها!ا
    بهر حال تبریکات فراوان ما رو بپذیرد آرزو می کنم همیشه اینقدر شوخ و سز حال و سر زنده و با دل و دماغ باشید
    :)

    ReplyDelete
  4. خـــــــــــــــوبی؟؟؟؟

    ReplyDelete
  5. از تنهایی امن رحم مادر سر بیرون نکردی که تنها بمانی
    عهد و پیمانت با آفریدگار به هنگام تولد این نبود
    سوگند داد تو را
    بر سر عهد و پیمان پایندگی کن
    نیامدی که پیله ی تنها به گرد خود بتنی. به این نیت سفر تولدت و به تعبیری مرگ را تجربه نکردی. بشکن اما نه سوگند تولدت را
    پایندگی و پیروزی ات را خواستارم.

    ReplyDelete
  6. پس این‌‌طور که می‌گی تو پسر من نیما در یک روز پا به این جهان خاکی نهاده‌اید. مبارک تولد تمام متولد ۱۸ اردی‌بهشت ماه جلالی

    ReplyDelete