Friday, May 25, 2007

پژ

حال وحشتناكي دارم. نه آنچنان جسمي كه روحم ديوانه‌وار به غليان و آشوب است، آنقدر كه مي‌دانم اگر مجال پيدايي‌اش دهم چنان تند و بي‌پروا خواهد تاخت كه بعدها خودم را نيز پشيمان خواهد كرد. دلي كه بيچاره بدين دنياي بزرگ حتي يك آشناي هم‌صحبت هم ندارد كه كمينه كمي درد خويش سبك كند. حتي يك نفر هم ندارد.
--
بگوييد در لغتنامه‌ها پيش پاي مدخل «پژ» اين معناي اصلي را كه جامانده، يادآور شوند: «پژ: تنهاترين».

5 comments:

  1. اي پژ تنها حتما از تنهايي يه روزي در مياي مطمئن باش

    ReplyDelete
  2. لطفاً قبل از اینکه کار به افسردگی و قرص و دوا بکشه از این خودخوریها دست بردار. خوشبختی یه احساسه که می تونی حتی با تلقین به دستش بیاری. ونعمت سلامتی و بودن یه رفیق با مرام و پایه به نامه خدا کافیه تا آدم خوشبخت باشه. قصه عقشولانه گذشته رو پشت سر بذار زندگی ادامه داره

    ReplyDelete
  3. خدا بزرگه!...این هم بگذرد!

    ReplyDelete
  4. تنهائی درد خیلی هاست
    علیرغم عصر ارتباطات و دهکده جهانی انسانها هر روز تنهاتر می شند؟
    از لاک تنهائی خود بیرون بیا فقط خودت می تونی بخودت کمک کنی
    سراغ دوستان قدیمت برو
    پای درد دل اونها نشین تا درد خودت رو فراموش کنی!
    هر چه درد دل داری روی کاغذ بنویس کاعذرو پاره کن ودرد ها رو فراموش
    دست به زانوی همت خودت بگیر و بگو یا علی!ا

    ReplyDelete