Monday, April 23, 2007

بيست و يك گرم

ديشب بلاخره فيلم تحسين شده‌ي بيست و يك گرم رو ديدم ولي متاسفانه نتونستم باهاش ارتباط خوبي برقرار كنم. نميگم فيلم بد بود كه بد نبود ولي خب خط اصلي داستان اينقدر پرش داشت كه حدود نيم ساعت اول فيلم فقط فكر مي‌كردم كه چجوري بايد اين آدمها و اين صحنه‌ها رو به هم ارتباط بدم. آخر هم كه گره‌هاي خط سير باز شد، به اين نتيجه رسيدم كه داستان اصلا اون چيزي نيست كه انتظارش رو داشتم، يا اگر صادقانه بخوام بگم داستان چيزي بيش از تفكرات دم مرگ شون پن نبود!
ناخودآگاهم در پي ارتباطي قويتر از بيست و يك گرمي كه هر شخص در هنگام مرگ ازش كم ميشه با يك بسته شكلات و غيره مي‌گشت ولي خب ناخودآگاهم زياده خواه بود!

2 comments:

  1. یک عدد پژ رقصان چه شکلی میشه؟ احتمالاً همون شکل نخود رقصان!ً هاهاهاها
    بیست و یک گرم رو از من اگر می شنوی فیلم نامه اش رو بخونی بهتره- البته بنده هنوز نخوندم- اما فیلمش به قول تو اون قدر جلو عقب میشه که آدم سرگیجه می گیره!

    ReplyDelete
  2. اولین بار که فیلم رو دیدم سر گیجه گرفتم! دوست داشتم
    sort
    می شد بعد می دیدمش
    :)
    برای همین چند وقت بعد دوباره دیدمش

    ReplyDelete