سفر
آدمهايي كه زود بزرگ ميشوند، فرصتي بچگي كردن نمييابند و آنهايي كه زود گرفتار روزمرگي و چه كنمهاي زندگي ميشوند، فرصت جواني كردن را هم از دست ميدهند. حال اين به گونهاي داستان من است!
آهنگ سفري كردم كه هنوز نميدانم از كدامين سوي است و حال و هوايش چيست، فقط منزل آخر را در نظر دارم كه دو هزار كيلومتري از اينجايي كه نشستم، دورتر است! اگر وقت بيشتري داشتم يا ميتوانستم زودتر اين سفر را آغاز كنم، احتمالا با برنامهتر از اين ميشد ولي حالا كه فرصتم نيست و بايد تا هشت روز ديگر آماده به كار شوم، فقط كولهاي جمع كردم كه بروم!
سفر هميشه خطر است و شيرينياش هم درين است. وليك به راه زدنهاي بي پناه قدري پردردسرتر است. اگر خبري ازمان نشد، حلال بفرماييد!
--
پژ
پ.ن
همين الان فهميدم كه اين پنجاهمين پست وبلاگ نوپايم است!
ممنون من هم سالی شاد و سرشار از تازه گی و موفقیت برای شما آرزو میکنم و همچنین سفری بر ماجرا :)
ReplyDeleteبرای ما از سفرتون بنویسید
سال نو مبارک و سفر سلامت
ReplyDeleteبا سلام
ReplyDeleteممنونم از لطفی که به من داشتین. امیدوارم که سفر خوش بگذره و صحیح و سالم از سفر برگردین و تا اون موقع بتونین ادامه ی مقالات پاسور رو در وبلاگم بخونین!
به امید پیروزی و موفقیت شما
سوسک وب نشین
به امید پانصد هزارمین پست
ReplyDeleteسفر به خیر
نه
ReplyDeleteچیزی نمیگم
صبر می کنم تا برگردی و بگم رسیدن به خیر
خانم پژ، مشخصه كه شما تازه اول جوونيتونه
ReplyDeleteحالا زوده كه سركار عليه از اين حرفها بزنن
يه كم زيادي زندگي رو جدي گرفتين
راستي
عيدتونم مبارك!
Dear pezh ,
ReplyDeletehave a good trip
Don't forget SOUVENIR ! :)