Friday, March 2, 2007

ماهي گنديده

در اتوبوس نشسته بودم. پشت سرم هم دو جوان دانشجو نشسته بودند و از بديهاي ايران و حكومت و جامعه و سياست صحبت مي‌كردند. همصحبتشان نبودم ولي خارج از صحبت هم نبودم. بيشتر شنونده تا گوينده. يكي‌شان هم‌دانشگاهي و ديگري كاملا غريبه بود. بماند.
بحثشان از تحصيل در آن سوي آبها آغاز شد و كم كم به شكايتهاي تند و سخت و گاها خشك و بي‌منطق عليه حكومت و نظام كشيد. ديدم زيادي تند مي‌روند و جانب انصاف را رعايت نمي‌كنند (شايد) و از اين رو گفتم: «بي‌انصافي هم نكنيم، همه‌اش از نظام حكومتي كشور نيست، خيلي از اين بديها در خود ما مردم است. ما جامعه‌ي چندان خوب و سالمي هم نداريم.» و آن غريبه جواب جالبي داد:
«به قول قديمي‌ها كه مي‌گفتن: ماهي هيچوقت از دم نمي‌گنده، از سر شروع مي‌كنه به گنديدن! جامعه هم همين‌طوره. وقتي بالاسريها خراب باشن، پايينيها هم همونجور خراب ميشن. حاكم هرطور باشه، رعيت هم همونطور ميشه. قجرها خالي‌بند بودن و مردم هم اون دوران خالي‌بند بودند، دوران رضاخان مردم عياش و خوشگذرون بودن و حالا هم مردم همگي دزدن! چرا؟ چون آخوندا دزدن و به مردم حكومت مي‌كنن...»
--
نه سخنانش را تاييد و نه رد مي‌كنم، ولي گفته‌اش دست كم از حيث جامعه‌شناسي و شباهت هنجارها و اخلاقهاي طبقات پايين جامعه با بالاسريها، گويا درست باشد!

1 comment:

  1. این یعنی اینکه مردم از خودشون فکر ندارند یا اینکه حداقل قدرت تحلیل و تجزیه ندارند ! البته شاید درست باشه اما من نگران اینم که چند درصداز جامعه ما طبقات پایین محسوب می شند؟!ا

    ReplyDelete