Saturday, February 3, 2007

چيپ‌نوشت

درجه‌دار بازنشسته‌اي كه دو همسر پيشينش، او را ترك كرده‌اند، با معرفي دوستي مشترك از بيوه‌زني خواستگاري مي‌كند. زن جواب مشخصي نمي‌دهد ولي از يك رابطه‌ي رسمي دوستانه استقبال مي‌نمايد. شبي قرار مي‌شود زن به همراه دوست مطلقه‌اش با مرد براي صرف شام و گردش بيرون بروند.
-تا اينجا داستاني واقعي بود و از اينجا به بعد داستاني غيرواقعي-
بيوه‌زن كه بيش از دو دهه از عمر خويش را با در تنهايي گذرانده، هرچند به لطف رفاه نسبي و دوستان و آشنايان، فرا رسيدن دهه چهارم زندگي هنوز هم چندان تاثيري بر ظاهر وي ننهاده، بارقه‌اي از اميد در وجود خويش حس مي‌كند و هرچند جواب مثبتي به آن مرد نداده و به دليل ترسي كه همواره از تغيير شرايط زندگي خويش دارد، چنين جوابي هم نخواهد داد، ليك همين حس خواسته شدن و خواستگار داشتن، يافتن دوستي قوي و محكم، او را تواني دوباره بخشيده‌.
بد ماجرا آن است كه زن مطلقه كه او هم شمار سالهاي سنش چندان دور از دهه‌ي چهارم نيست و به خاطر دو فرزند خردش نياز شديدي به مردي در زندگي خويش احساس مي‌كند و از طرفي معتقدات و چفت و بست‌هاي روحي و ديني‌اش هم بسيار كمتر‌ است و سر و وضعي بسيار مردپسندتر دارد، ارتباطي بهتر ايجاد مي‌كند و بر دست دوست ديرين خويش بلند مي‌شود.
مرد كه سن و سالي از او گذشته و پيش از اين دست كم دو زن شرعي به خود ديده، ترجيح مي‌دهد...
--
همه چيز به همين سه نقطه بستگي دارد. اگر مرد دوستي‌اش را با بيوه‌زن حفظ كند، شايد اين دوستي در دراز مدت به رضايت وي و ازدواج بيانجامد. باشد كه رستگار شوند! ولي اگر به تمايل زن مطلقه متمايل شود، شكست روحي جديدي، افزون بر تمامي شكست‌هاي پيشين زندگي، بر زندگي بيوه‌زن سايه مي‌اندازد و اين بار ضربه‌ي كاري را از كسي خورده كه سالها دوست خود مي‌پنداشته و هرچند بي‌سنخيت وليك به او تكيه‌اي روحاني زده بود.
--

توضيح: گاه چيزهايي به ذهن انسان خطور مي‌كند و ويري مي‌شود براي نوشتن. گاه مي‌نويسيم‌شان و گاه از خيرشان مي‌گذريم. اين بار تصميم به نوشتن گرفتم و هيچ هدف و انگيزه‌اي در پس اين نگارش نيست.

پ.ن.
هميشه شاكي بودم كه چرا فيلم‌ها، سريال‌ها و به كل داستان‌ها اينقدر كليشه‌اي و چيپ است. گاه مي‌انديشم كه اين چيپيت (!) نفس زندگي است. آري، تعارف كه نداريم، كليت زندگي، داستاني چيپ است!

1 comment:

  1. well...what should be done? we can't change them all, can we? it's best to keep ourselves outta trouble and fight for our comfort when it comes to question.
    anyway, i didnt get what u mean by saying i gotta republish that site.
    Explaination if u pls! ;)

    ReplyDelete