سیاست کاری
به زبون آدمیزادی بهش گفتم: «آقای الف! این برای من در حکم توهینه! من به رسم دوستی اومدم اینجا و بنا به احترامی که واستون قایل هستم حتی یک کلمه هم در مورد مسائل مالی باهاتون صحبت نکردم و ریش و قیچی رو به دست خودتون سپردم ولی این مبلغی که برای من نوشته شده خجالتآوره! از صدتا فحش واسم بدتره!»
به زبون بیزبونی بهم حالی کرد: «پژین جان! من خودم هم میدونم که این حقت نیست و کمه و... ولی من به قصد این پیشنهاد رو دادم که زبون یه سری رو کوتاه کنم. میم رو دیدی؟ داره میزاره میره! ب هم همین روزا رفتنیه! تو هم نگران نباش! من برای اینجا برنامه دارم. باید سیاستهام رو یکی یکی اجرا کنم. تو هم صبر کنم، درستش میکنم!»
-
از من مرام گذاشتن و صبح تا شب به قدر دو نفر کار کردن، از او سیاست کاری و مرا قربانی اعمال برنامههای خویش کردن! رسم روزگار این است!
به زبون بیزبونی بهم حالی کرد: «پژین جان! من خودم هم میدونم که این حقت نیست و کمه و... ولی من به قصد این پیشنهاد رو دادم که زبون یه سری رو کوتاه کنم. میم رو دیدی؟ داره میزاره میره! ب هم همین روزا رفتنیه! تو هم نگران نباش! من برای اینجا برنامه دارم. باید سیاستهام رو یکی یکی اجرا کنم. تو هم صبر کنم، درستش میکنم!»
-
از من مرام گذاشتن و صبح تا شب به قدر دو نفر کار کردن، از او سیاست کاری و مرا قربانی اعمال برنامههای خویش کردن! رسم روزگار این است!
No comments:
Post a Comment