دژا وو
سه روز پیش، هنگام افطار بود که دچار "دژا وو" یه به قول مذهبیها "نمود رویای صادقه" شدم. کنار سفره ایستاده بودم و خواهرم چیزی گفت و در واکنش به او سئوالی پرسیدم و جوابم داد و اینجا بود که همه چیز به خاطرم آمد: "پس از آن مینشستم کنار سفره و دربارهی آن موضوع صحبت میکردیم تا بابا بیاید و در حرفهایمان وارد شود و..." من این صحنه را دیده بودم و این بار به طور عجیبی نه فقط آن لحظه که لحظات بعد از آن که چه اتفاقاتی خواهد افتاد را نیز به یاد آوردم!
ولی در یک آن تصمیم گرفتم این چرخه را بشکنم و اگرچه همهی شرایط منطقی و معقول میگفت بنشینم سر سفره و به حرف زدن ادامه دهم، به فوریت از صحنه دور شدم و به اتاقم پناه آوردم! من چرخهی تکراری آن لحظه را شکستم! مسیری را که میبایست طی شود را عوض کردم!
حس شگفتی است. احساس میکنم مسیر زندگیام تغییر کرده است! به همین سادگی!
ولی در یک آن تصمیم گرفتم این چرخه را بشکنم و اگرچه همهی شرایط منطقی و معقول میگفت بنشینم سر سفره و به حرف زدن ادامه دهم، به فوریت از صحنه دور شدم و به اتاقم پناه آوردم! من چرخهی تکراری آن لحظه را شکستم! مسیری را که میبایست طی شود را عوض کردم!
حس شگفتی است. احساس میکنم مسیر زندگیام تغییر کرده است! به همین سادگی!
ماییی گادددد ! تو خودت یه پا دنزل واشنگتنی !
ReplyDeleteاوه چه با کلاس
ReplyDeleteخب پس حالا شايد ديدن فيلم دژا وو بچسبه
ReplyDeleteولي اين حال رو منم تجربه داشتم
... عجب حال باحاليه وقتي كه
:)))
منظورت رو فهمیدم
ReplyDeleteخیلی باحال بود
قبلآ به این موضوع فکر کرده بودم ولی واسم پیش نیومد (منظورم شکستن اون چرخه است)
البته مطمئنم همونطور که خودت نوشتی دژاوو
میدونی که دژاوو فقط یک توهمه به خاطر تداخل غدد تشخیص زمان مغز
az in halat ha man ham dashtam ama khaili kutah va hamishe ba'ad az inke etfagh oftade ehsas kardam ghablan ham didam ama in yeki baraye shoma tajrobe khaili jalebi boode.
ReplyDeletevaghean bebakhshid ke fingilish neveshtam chare digeii nadaram !delam ham nemiad chizi nagam o beram!
:))
دژا وو اسم این حالتیه که واس ادم پیش میاد؟ منم خیلی از اینا رو تجربه کردم اما چرخه رو نشکوندم :-?
ReplyDeleteلایک واسه شکوندن چرخه
ReplyDeleteتو ممكنه مسير تاريخ رو عوض كرده باشي
ReplyDelete