تولد
یه اس.ام.اس به دوست و همکار سابقم دادم و تولدش رو تبریک گفتم. پنج دقیقه بعدش زنگ زد و گفت: «پژ، تو از کجا تولد منو میدونستی؟ من خودم هم یادم نبود امروز تولدمه!... میدونی چند سال بود کسی تولدم رو بهم تبریک نگفته بود؟» دلم گرفت براش. درسته که منم در سالگرد تولدم اتفاق خیلی خاصی نمیافته، ولی خب حداقل یه خاندان یادشونه که کی به دنیا اومدم و حداقل ده تا تماس تلفنی و اس.ام.اس تبریک تولد دریافت میکنم.
یه کم سر به سرش گذاشتم و براش آرزو کردم که حالا که بزرگتر شده، موهاش هم کم کم دربیاد! (یه کمی کچله آخه!) و با خنده خداحافظی کردیم و کلی خوشحال شد و تشکر کرد.
-
یکی از کارایی که میکنم و خیلی ازش خوشم میاد و لذت میبرم اینه که هرجا تاریخ تولد کسی رو کشف کردم، فوری توی یه تقویمی، جایی بنویسم و اگه یادم موند و اون نوت رو دیدم، روز تولدش رو بهش تبریک بگم!
یکی از لذتهای کوچک زندگی من!
-
توی شرکت قبلیمون که بودم، یه بندهی خدایی بود میومد تلفن سانترالمون رو تنظیم میکرد و شبکهمون رو سختافزاری تجهیز میکرد و از این تیپ کارا. نمیدونم چطوری شد که تاریخ تولدش رو کشف کردم و یه نوت توی موبایلم گذاشتم. روز تولدش اون نوت رو دیدم ولی هرچی فکر کردم دیدم اگه بهش اس.ام.اس هم بدم این بابا نمیشناسه من کیام و این حرفا! زد و فرداش همینجوری پا شد اومد شرکتمون و بعد سلام احوالپرسی بهش تبریک گفتم! یهویی جا خورد! ولی اینقدر خوشحال شد که نگو! یعنی قشنگ شادی رو تونستم توی چشماش ببینم! بچهی خوبی بود. یادش بخیر.
-
خلاصه که کار خوبیه! لذت بخشه دیدن خوشحالی دیگران بسی بسیار!
یه کم سر به سرش گذاشتم و براش آرزو کردم که حالا که بزرگتر شده، موهاش هم کم کم دربیاد! (یه کمی کچله آخه!) و با خنده خداحافظی کردیم و کلی خوشحال شد و تشکر کرد.
-
یکی از کارایی که میکنم و خیلی ازش خوشم میاد و لذت میبرم اینه که هرجا تاریخ تولد کسی رو کشف کردم، فوری توی یه تقویمی، جایی بنویسم و اگه یادم موند و اون نوت رو دیدم، روز تولدش رو بهش تبریک بگم!
یکی از لذتهای کوچک زندگی من!
-
توی شرکت قبلیمون که بودم، یه بندهی خدایی بود میومد تلفن سانترالمون رو تنظیم میکرد و شبکهمون رو سختافزاری تجهیز میکرد و از این تیپ کارا. نمیدونم چطوری شد که تاریخ تولدش رو کشف کردم و یه نوت توی موبایلم گذاشتم. روز تولدش اون نوت رو دیدم ولی هرچی فکر کردم دیدم اگه بهش اس.ام.اس هم بدم این بابا نمیشناسه من کیام و این حرفا! زد و فرداش همینجوری پا شد اومد شرکتمون و بعد سلام احوالپرسی بهش تبریک گفتم! یهویی جا خورد! ولی اینقدر خوشحال شد که نگو! یعنی قشنگ شادی رو تونستم توی چشماش ببینم! بچهی خوبی بود. یادش بخیر.
-
خلاصه که کار خوبیه! لذت بخشه دیدن خوشحالی دیگران بسی بسیار!