Saturday, December 8, 2007

ناكس

من از روييدن خار سر ديوار دانستم

كه ناكس كس نمي‌گردد بدين بالانشينيها

-

ايمانم به اين بيت شعر، كمتر از برترين ايمانهايم نيست. در تاييدش بسيار ديدم و هرچند بالانشينهاي نيك هم كم نديدم. مدتهاست به اين مي‌انديشم كه اي كاش به اين يكي بيت هم همين قدر معتقد بودم. آن وقت اينچنين رو دست نمي‌خوردم!

-

گرگ زاده عاقبت گرگ شود

هرچند با آدمي بزرگ شود

-

دخترك پست فطرت، پس از سه سال كه با من نامزدبازيهايش را كرد، يك ماه پس از جدايي‌مان، با ديگري عقد كرد و در كمتر از چهارماه عروسي هم كرد! كجاست آن همه اشك و آه و... رك بگويم، كجا رفت آن همه دروغي كه مي‌گفتي؟!

5 comments:

  1. خوب حالا زیاد سخت نگیر!!

    ReplyDelete
  2. شاید شما به این اعتقاد نداشته باشی ولی من بسیار معتقدم که هر سختی و خوشی که در این دنیا متحمل می شویم برای آبدیده شدن فولاد روحمون لازمه پس به این فکر کن که تونستی مرحله ای سخت رو بگذرونی و به خودت اجازه بده که فراموشش کنی
    بقول ماکان زیاد سخت نگیر
    دنیا سخت می گیرد بر مردمان سخت گیر

    ReplyDelete
  3. where are you? why don't you write?

    ReplyDelete
  4. نمیدونم فصل آخر دایی جان ناپلون یادت هست یا نه؟
    به قول اسدالله میرزا اگر قراره یه روز با یک عبدالقادر بغدادی فرار کنه همون بهتر که امروز فرار کنه
    پس باور کن این از شانس بوده که زودتر مشتش را باور کرده
    اینجوری نگاه کنی راحتتره میگذره
    خوش باشی
    بایرام

    ReplyDelete