Wednesday, June 20, 2007

بادبادك‌باز

دو سه سالي مي‌شد كه به شدت از كتاب خواندن وا مانده بودم. دردي بود و حسي غريبانه ليك گويي ميل به خواندن داستان و غرق شدن در فضايش از دستم رفته بود. چند وقتي است اما شروع كردم به از نو خواندن. حس خوشايندي است. آلامي است بر روزمره‌گي هر روزه‌ام.
-
هفته‌ي پيش «بادبادك‌باز» نوشته‌ي «خالد حسيني» را خواندم. دندانپزشك افغاني امريكا نشين در اولين رمان خود، زندگي مردم كشورش و سير اتفاقات و حوادث در افغانستان را آنچنان زيبا و صميمي روايت مي‌كند كه براي باري ديگر و بعد از سالها كتاب در دستم باقي ماند و چشمان خسته‌ام نتوانستند مجابش كنند كه ديگر بس است، باقي به روز ديگر.
ما و افغانها در دسته‌بنديهاي رايج، كمابيش همزبان فرض مي‌شويم و اين حقيقت كه هر دو از يك قوم واحديم و پيوند تاريخي و فرهنگي فراوانمان، براي من فارسي زبان حسي از همزادپنداري غريبانه را رقم زد. حوادث و اتفاقاتي كه براي اين قوم افتاده و آنان را چنين آواره و دربه در و مجبور به زندگي اينچنيني كرده؛ حال مي‌توانم دردشان را بفهمم و با نگاهي جز نگاه معمول به يك افغاني پست و بدبخت كه نگاه رايج ما ايرانيان است، بدانان بنگرم. در يك جمله خلاصه كنم، داستان سواي همه‌ي زيباييهاي ادبي‌اش، نگرش و انديشه‌هايم را نيز تكاني داد.
هيچ از داستان نمي‌گويم تا آنان كه هنوز آن را نخوانده‌اند هيچ پيش فرضي نداشته باشند و خود آهسته آهسته در قصه فرو روند.
الان كه نام كتاب را گوگليدم، متوجه شدم فيلم آن نيز ساخته شده و همين نوامبر گذشته اكران شده است. در زير تعدادي از پيوندهاي خواندني را ليست مي‌كنم تا اگر خواستيد نگاهي بياندازيد:
سايت شخصي خالد حسيني
بادبادك‌باز در آمازون
بادبادك‌باز در ويكيپديا
صفحه‌ي مربوط به فيلم بادبادك‌باز در آي‌ام‌دي‌بي
اين هم مطلب خوبي است از سايت هم‌ميهن درباره‌ي رمان جديد خالد حسيني.
--
عجب نوشته‌ي درب و داغاني شد!

2 comments:

  1. نوشته اصلا درب و داغان نبود . خیلی هم مفید بود . راستش از حسرت مردم . سال گذشته که ایران بودم میخواستم برای راه یک کتاب بخرم . کتابفروش از من پرسید چه کتابهایی میخوانم و بعد این کتاب را به من معرفی کرد . ولی چون میخواستم راه ایران تا کانادا را طی کنم و میدانستم سرشار از غم هستم کتاب دیگری خریدم بدون آنکه بدانم داستانش چیست و کوچکترین لذتی از خواندنش نبردم . هنوز دلم میخواهد باد بادک باز را بخوانم . شاید در سفر بعدی ! کسی چه میداند .

    ReplyDelete
  2. فراموش کردم بگویم . از آشناییتان خوشبختم . حتما پینگ بفرمایید که از به روز شدنان مطلع شویم . سبز باشید.

    ReplyDelete