تاثير مخدرات
چند روزي كه نبودم و چند روز بعدش هم كه اينقدر مشغول بودم كه عملا باز هم نبودم. وقتي هم كه تصميم گرفتم به بودن، ديدم موضوعي براي بودن و نوشتنم نيست. اينجوري بود كه نبودم! ولي امروز صبح خبري ديدم كه خودش به قدر كافي سوژه بود براي سوژه نكردن! گفتم لينكش اينجا قرار دهم و تقلبي پژستان را به روز كنم! باشد كه از دايره متقلبين به در آيم و خود چيزي براي نوشتن بيابم!
-
معلومه كه مواد به جناب مارادونا خوان ساخته! ماري جواناي مرغوب... چه ميكنه اين بازيكن! ولي از شوخي گذشته بايد اين حركت جناب مارادونا رو ارج نهيم و از اينكه به عنوان يك آدم شكست خورده و مغموم و معمول (عملي، معتاد!) بهانهي جديدي براي مطرح ساختن خود در رسانهها پيدا كرد و بدين منظور جناب رئيس جمهور محترم ما را مورد تفقد و مهرورزي (كج كج نگاه نكنيد! آقاي رئيس جمهور وجود امثالهم را منكر شدند!) قرار دادند، تشكر نماييم.
-
فرض رو بر اين بگيريم كه قبلا پنجاه درصد ايرانيها جناب مارادونا را ميشناختند و نيميشان كه ميشود بيست و پنج درصد جمعيت، ايشان را دوست داشتند. از اين به بعد همه مردم ايران ايشان را ميشناسند، تمام سپاهيان و بسيجيان و امت هميشه در صحنه شيفتهي هنر والا و بينظير ايشان خواهند شد و بسياري از كساني كه نميدانند اصلا آرژانتين كجا هست و فرق اوت با كورنر چيست، از تواناييهاي انكارناپذير نامبرده تعريفها خواهند كرد. مارادونا به اسطورهي داستانهاي خاله زنكي اقشار ضعيف و فريبخوردهي جامعه تبديل خواهد شد و از آن سوي، بسياري از كساني كه زماني به خاطر مارادونا گلوها پاره كردهاند و حتي پس از ماجراهاي فراواني كه داشت، همچنان طرفدارش بودند، ترجيح خواهند داد او را فردي تمام شده به حساب آورند و غيره.
--
اينها همه نظرات شخصي پژ بود و لاغير!